ما را دنبال کنید

جستجوگر

آمارگیر

  • :: آمار مطالب
  • کل مطالب : 11
  • کل نظرات : 0
  • :: آمار کاربران
  • افراد آنلاين : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • :: آمار بازديد
  • بازديد امروز : 4
  • بازديد ديروز : 0
  • بازديد کننده امروز : 5
  • بازديد کننده ديروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل ديروز: 0
  • بازديد هفته : 4
  • بازديد ماه : 10
  • بازديد سال : 28
  • بازديد کلي : 889
  • :: اطلاعات شما
  • آي پي : 3.137.164.241
  • مرورگر : Safari 5.1
  • سيستم عامل :

نقش معلم در بهداشت روان كودكان

تحقیقات گوناگون در این زمینه نشان می دهد رفتار دانش آموزان دبستانی بسیار به رفتار معلمان آنها بستگی دارد، چنانچه معلمی روش محبت آمیز همراه با انضباط منطقی در كلاس خود به كار گیرد از همكاری علاقه مندی و قدرت ابتكار شاگردانش بهره مند خواهد شد. برعكس معلمی كه از روش پرخاشگرانه و زور و تهدید استفاده می كند، شاگردانش نیز با بی انضباطی در كلاس ، بی توجهی به درس و پرخاشگری صریح ظاهر می شوند. چنین معلمی نمی تواند منبع دانش برای اطفال باشد و اگر از طریق تنبیه و پرخاشگری هم بتواند انضباط را در كلاس حاكم سازد چنین حالتی پایدار نخواهد بود و نمی تواند احساس همكاری و علاقه مندی در شاگردان به وجود آورد. میل به پیشرفت درسی در اغلب كودكان وجود دارد و این تمایل تنها هنگامی ارضا می شود كه هدف های مورد نظر كودك خارج از دسترس او نباشد. تلاش معلم نباید تنها به این منجر شود كه دانش آموزان بهترین نمره را كسب كنند، بلكه باید بكوشد به هر فرد به اندازه توانایی او مسئولیت دهد و تا حد امكان به پرورش فكری ، روانی و جسمانی كودك بپردازد. معلمان در محیط آموزشگاهی می توانند با ارائه ارزش های صحیح و منطقی بزرگسالان به دانش آموزان به نحو احسن كمك كنند. میگنا دات آی آر. دادن پاداش مناسب ، جهت همانندسازی و یاری كردن آنها و رضایت داشتن از محیط مدرسه از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا كودكان بعضاً با كنترل درونی نامناسب و اجتماعی شدن نامطلوب به مدرسه می آیند. اگر كمك معلمان نباشد چنین كودكانی در مدرسه نیز شكست می خورند و انگیزه بسیار كمی برای پذیرش ارزش های صحیح مدرسه خواهند داشت . كودكی كه رضایت كافی از مدرسه به دست نیاورد اغلب در همانندسازی با اولیای مدرسه شكست می خورد و با مشكلات انضباطی و تحصیلی مواجه می شود و در نهایت عده زیادی از آنها ترك تحصیل می كنند.

امروزه بیشتر روان شناسان تربیتی معتقدند كاركنان مدرسه در سلامت روان دانش آموزان دارای نقش های حرفه ای هستند. مسئولیت اولیای مدرسه فقط در پرورش نیروی عقلی و آشنا كردن دانش آموزان به مسائل اجتماعی و اخلاقی خلاصه نمی شود. مدرسه مسئول تغییر و اصلاح رفتارهای ناسازگارانه و تأمین بلوغ عاطفی و سلامت روانی دانش آموزان است.

در مدرسه فرزندان عاطفه و محبت را تجربه می كنند، معلم با محبت و توجه، آنان را در مسیر صحیح هدایت می كند. دانش آموز در مدرسه چگونگی برقراری روابط درست عاطفی و سازگاری با دیگران و مسوولیت پذیری را می آموزد و راه های مبارزه با كینه توزی ، دیگرآزاری و حسادت را یاد می گیرد.
تحقیقات متفاوتی كه در این زمینه انجام شده نشان می دهد رفتار كودكان دبستانی بستگی زیادی به رفتار معلمان آنها دارد و چنانچه معلمی روش محبت آمیز همراه با انضباط منطقی را در كلاس خود به كار ببرد از همكاری ، علاقه مندی و قدرت ابتكار شاگردانش بهره مند می شود.

نقش الگویی معلم و نفوذی كه او در انضباط دادن به رفتارهای دانش آموزان دارد بر همگان روشن است. از آنجا كه دانش آموزان یكی از الگوهای مهم رفتاری خود را معلمان قرار می دهند، اگر معلم از ویژگی الگودهی خوبی برخوردار باشد می تواند تأثیرات عمیقی در رشد شخصیت و بهداشت روان دانش آموزان باقی بگذارد.

معلمی كه الگوی تعاملی و متعادلی میان خود و دانش آموز برقرار می كند و در این ارتباط به شخصیت و نیازهای دانش آموزان توجه كافی دارد و كارها را بر اساس استعدادها و تمایلات، میان شاگردان تقسیم می كند، نقش بهتری را در بهداشت روان دانش آموزان ایفا خواهد كرد.

به بیان دیگر معلم باید كودك را بپذیرد هرچند نمی تواند همه رفتار های او را بپذیرد. به كودك باید احترام گذاشت و به عنوان انسانی با توانایی های بالقوه به او ارج نهاد. هرچند او كوچك تر و ناپخته تر، كم دانش تر و كم تجربه تر از معلم است. معلم نباید كوشش خویش را صرف حكمرانی بر كودك كند، بلكه باید سعی در جهت دادن اعمال كودك به سوی پیشرفت موفقیت آمیز و سازگاری هر چه بیشتر كند.

ماهیت این رابطه ی كمكی ، بستگی به احساسات واقعی معلم دارد. معلم باید قادر به بیان و ابراز احساسات واقعی خویش باشد تا آن كه كودك بتواند او را به عنوان یك انسان شریف و قابل اعتماد ببیند و نه فردی كه پیوسته چیزی را از او پنهان می دارد.